تولد مامانی
راستی من یادم رفت در مورد تولدم بنویسم شب قبل تولدم کمی با بابایی بحث کردیم منم باهاش قهریدم فردا شب اونم حسابی سورپرایزم کرد مامان بزرگ اینارو دعوت کرده بود با کیکو کادو هووووووووووررررررراااااا کلی خوش گذشت جای تو خالی بود فک میکردم تو دلم باشی ولی نشد ایشالا تا سال دیگه پیشمون هستی بعدش من و بابایی اینطولی سدیم ...
نویسنده :
مامایی و بابایی
14:48